مدرسه علمیه حضرت فاطمه سلام الله علیها شهادت جانسوز سردار سرافراز اسلام، سردار حاج قاسم سلیمانی را خدمت تمام مردم آزاده ی جهان و خصوصا مردم ایران تسلیت و تعزیت عرض می کند.
به همین مناسبت دل نوشته ی زیر تقدیم محضر این شهید بزرگوار می شود:
سردار عزیز نبودنتان را باور نمی کنیم. باور نمی کنیم چون حقیقت ندارد. شما هستید، زنده تر از همیشه، چرا که گفته اند «… و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون». حاج قاسم عزیز شهادت مبارکتان باشد. ردای زیبای شهادت حقیقتا برازنده ی قامت سرفراز شما بود که عمری در راه حق شب و روز جهاد کردید. فراوان غم داریم از فراقتان اما امیدمان صد چندان شده است. ما محکم تر از پیش عهد می بندیم که در مسیری که شما رفتید بمانیم و بر سر آرمان هایی که شما عمری مجاهدانه برایشان تلاش کردید و در نهایت در راه همین آرمان ها جان خود را تقدیم پروردگار کردید، تا آخرین لحظه ی عمرمان مقاومت کنیم.
پاکی خون شما و یاران مخلصتان که مظلومانه بر زمین ریخت، پلیدی چهره ی مستکبرین را بیش از پیش نمایان کرد و بیدار کننده ی دلهای غافل بود.
دشمنان خیال کرده اند با رفتن شما خللی در مسیر ما برای رسیدن به پیروزی ایجاد خواهند کرد، اما دلهای سیاه و کور آنها هیچ گاه نور حقانیت عقاید ما را نفهمید. آنها هیچ گاه سر شهادت را نفهمیدند، که شهید از زندگان زنده تر است و تازه از زمان شهادت کارش آغاز می شود.
ما از جمعه ی خونینی که شقی ترین ها، خون شما را به زمین ریختند در انتظار آن جمعه ای هستیم که ظهور اماممان فرا برسد و ما در کنار شما جهانی را نظاره گر باشیم که در آن کودکان یتیم نمی شوند، کشورها ویران نمی شوند. مردان بزرگ به دست اشقیا ارباً ارباً نمی شوند و جهان به آرامشی می رسد که قرنهاست یاران شیطان بر آدمیان حرام کرده اند. ما امیدوارتر از قبل در انتظار روزی هستیم که در رکاب امام زمانمان و کنار شهدایمان به جنگ پلیدی ها برویم.
پی نوشت: با توجه به اهمیت نشان دادن عمق نفرت خود از قاتلین سردار عزیزمان و ابراز ارادت خود نسبت به این سردار سرافراز، عزاداری خود را در این سه روز عزای عمومی آشکار کنید. برای این کار می توانید پرچم سیاه و عکس شهید سردار سلیمانی را بر سردر منازل و محل کار خود نصب کنید. امید داریم که همگی رهرو حقیقی راه مقدس آن شهید عزیز باشیم.
]]>7 دی سالروز شهادت آیت الله حسین غفاری است. شهید بزرگواری که در راه عقاید حقه ی خود پایداری کرد و سرانجام پس از تحمل شکنجه های وحشیانه در زندانهای ساواک به شهادت رسید.
آیت الله غفاری متولد آذرشهر تبریز بود. ایشان تحصیلات حوزی خود را در آذرشهر آغاز کرد و سپس برای ادامه ی تحصیل به قم رفت. شرایط سخت زندگی طلبگی در شهری غریب فشار زیادی را برای ایشان در پی داشت، با این حال ایشان در کنار کار در مزرعه برای تامین هزینه های زندگی به تبلیغ دین و روشنگری در باب مظالم رژیم پهلوی پرداخت. وی به سفرهای تبلیغی به روستاهای دورافتاده همت داشت و در یکی از همین سفرها، زمانی که متوجه شد افرادی قصد تعطیلی مسجد را دارند، علیرغم نداشتن هیچ قدرت اجرایی با فرماندار و شهردار شهر درگیر شد.
شجاعت آیت الله غفاری در تبیین ستمهای رژیم پهلوی در سالهای پس از کودتای 28 مرداد سبب شد تا امام خمینی (ره) ایشان را برای ادامه ی مبارزه به تهران بفرستند.
ایشان شجاعانه در برابر اقدامات فاسد ایادی دربار ایستادگی کرد، همین ایستادگی ها سبب شد تا ایشان چندین بار به زندان بیفتند. وی از اولین عالمانی بود که به مخالفت با لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی پرداخت. مقابله ی ایشان با رژیم پهلوی ادامه یافت تا اینکه در روزهای پیش از 15 خرداد وی به روشنگری درخصوص اقدامات شاه و مبارزات امام خمینی (ره) پرداخت و حمایت خود را از امام اعلام کرد. در وقایع 15 خرداد آیت الله غفاری از روحانیونی بود که زندانی شد. وی پس از آزادی از آنان پرشورتر به مبارزات خود ادامه داد. سرانجام در تیرماه 1353 وی مجدد دستگیر شد. زمانی ایشان در بازجویی ساواک در مورد امام خمینی (ره) و در پاسخ به اینکه نظر شما نسبت به آقای خمینی چیست؟ چنین گفت: من فکر می کنم کسی که می تواند ایران را نجات دهد، آیت الله خمینی است.
در آخرین ملاقات آیت الله غفاری با خانواده شان، ایشان درحالی که دو دستشان در اثر شکنجه شکسته بود به همسرشان (دختر آیت الله مقدس تبریزی) گفتند: « کتک خوردن ارثیه ای بود که ما از امام موسی بن جعفر (ع)به ارث بردیم. این ارثیه را حفظ کنید.»
مهندس بازرگان که همبند ایشان در زندان بود درباره ی مقاومت آیت آلله غفاری می گوید: «ساواک هر کاری می کرد نمی توانست ایشان را به اعتراف مجبور کند، هر شکنجه ای هم که میتوانست انجام داد اما بی فایده بود. تا اینکه تصمیم گرفتند محاسن ایشان را با تیغ آن هم با پوست خشک بتراشند. این موضوع بسیار بسیار برای ایشان گران تمام شد. این تراشیدن محاسن، یک ضربه مهلکی بود بر پیکره شخصیتی ایشان… »
همین مجاهدتها بود که باعث شد امام خمینی(ره) حبس و زندان رفتن خود را در مقابل شکنجه های این شهید بزرگوار هیچ بدانند و بفرمایند: «زجر ما این است که ما را حبس کردند یا زندان بردند یا زجر این است که پای بعضی از علماء را اره کردند (اشاره به آیت الله غفاری) آقا! توی روغن سوزاندند زجر ما این است که 10 سال، 15 سال، 8 سال، 7 سال، علمای ما در حبس هستند.»
امید داریم یاد و خاطره ی این مردان مومن و بزرگوار همواره در دلهایمان زنده باشد و فراموش نکنیم چه مردان بزرگی چه پایمردی ها و دلاوری هایی از خود نشان دادند و مومنانه در راه اسلام عزیز از تمام هستی خود گذشتند. امید داریم بتوانیم دنبال کنندگان خوبی برای این شهدای بزگوار باشیم.
منابع:
]]>
با توجه به قرار گرفتن در آستانه ی روز پژوهش (25 آذر) ،وبلاگ مدرسه علمیه حضرت فاطمه سلام الله علیها به بازخوانی بیانات مقام معظم رهبری در خصوص پژوهش می پردازد.
پژوهش و آگاهی از حقایق و معارف عالم
«تحقیق و پژوهش و اطلاع و آگاهی از حقایق و معارف عالم و وضع علمی دنیا، از چیزهایی است که برای حوزه علمیه لازم است. حوزه علمیه نباید از مسائل و جریانات علمی دنیا منزوی باشد. باید در متن جریانات علمی باشد. البته این حرف به معنای آن نیست که فردا تک تک طلاب قم بگویند خیلی خوب، ما می خواهیم حالا در متن جریانات علمی قرار بگیریم، پس درس هایمان را زمین بگذاریم و اول یک خورده زبان یاد بگیریم و بعد بیاییم! نه، حوزه باید باشد، نه تک تک طلاب. مجموعه حوزه باید مثل یک استخر جدا افتاده ای از جریانات علمی و فکری جهان نباشد، دریای عظیمی باشد که جریان های آب به آن وارد بشوند و جریان هایی هم از آن خارج گردند، فکرهایی در آن وارد بشوند و فکرهایی هم از آن خارج گردند. شما باید دنیایی را سیراب کنید. حوزه نمی تواند کنار بماند. این ها چیزهایی است که در مورد حوزه علمیه قم هموم ماست»
سخنرانی اسفند ماه ۱۳۷۰، در جمع طلاب و فضلای حوزه علمیه قم
«امروز شما باید بدانید، در جریان باشید که مثلا در مقوله جامعه شناسی، در دنیا چه نظراتی و چه ایده هایی هست و چه فکرهایی دارد می جوشد. گاهی در این فکرها عناصر مطلوبی هست، آن را جذب کنید، عناصر نامطلوبی هم هست، قبل از آنکه بیاید، دفاع مناسبش را آماده کنید و ذهنیت جامعه را آماده کنید و ذهنیت جامعه را واکسینه کنید. اینطور نباشد که وقتی آمد و یک عده رفتند و خواندند و طرفدار شدند، ما بگوییم بله، فلان کس در فلان قضیه این طور گفته و این مطلب به این دلیل درست نیست. پس تحقیق و پژوهش و اطلاع و آگاهی از حقایق و معارف عالم و وضع علمی دنیا، از چیزهایی است که برای حوزه علمیه لازم است»
سخنرانی ۷۰/۱۲/۱، سخنرانی در اجتماع طلاب و فضلای حوزه علمیه قم
اهمیت شیوه های جدید آموزش و پژوهش
«حوزه مقدسه قم که علوم اسلامی را در سطح ممتاز تعلیم و تحقیق می کند، در کنار مراکز درسی به شیوه های معمول و معهود که از امتیازات فراوان برخوردار است، باید از مراکزی که شیوه های جدید پژوهش و آموزش را تجربه می کند نیز برخوردار باشد و بر ذخیره کهن و غنی و تمام نشدنی خود، فراورده های تازه بشری را نیز بیفزاید»
پیام به مناسبت مراسم فارغ التحصیلی موسسه امام خمینی، ۷۵/۸/۱۱
]]>
اگر این روزها قصد خرید لباس کرده باشید و سری به بازار پوشاک زده باشید متوجه وضعیت عجیب حاکم بر این بازار می شوید. مثلا اگر قصدتان خرید مانتو باشد با مانتوهایی مواجه می شوید که اکثرا دکمه ندارند، آستین بلند ندارند و خیلی از آنها مدلهایی عجیب و حتی شلخته دارند.مانتوهایی که به اصطلاح جلو باز نامیده می شوند و مشخص است که تولیدشان تنها با هدف برهم زدن سبک پوششی صحیح جامعه ی ایران است. در واقع برای خرید یک مدل آراسته و پوشیده واقعا به زحمت میفتید. یا اگر قصد خرید جوراب داشته باشید، واقعا با محدودیت روبرو هستید چرا که اکثر جوراب ها ساق کوتاه هستند. در بازار فروش شلوار هم اوضاع به همین منوال است، شلوارها اکثرا تنگ و کوتاه هستند و خیلی از آنها مدلهای عجیبی مانند پارگی و غیره دارند.
واقعا چرا این طور شده است؟ بسیاری از این لباسها تولید داخل هستند و این یعنی باید تحت نظارت نهادهای مسئول فعالیت کنند، اما چگونه است که یافتن یک لباس معقول این همه سخت است و این همه مدل عجیب و غریب چطور از دید نهادهای مسئول پنهان مانده اند؟ واضح است که این سیستم عرضه ی پوشاک معیوب که کار را برای انتخاب یک لباس ایده آل از نظر عرف و شرع و اخلاق و حتی عقل بسیار سخت کرده است منجر به یک فرهنگ غلط در زمینه ی پوشش خواهد شد. حتی اگر احکام شرع را هم در نظر نگیریم بسیاری از لباسهای عرضه شده ی این روزها را عقل هم تایید نمیکند.لباسهایی که واقعا شان فردی که آنها را پوشیده را پایین می آورد. لباسهایی که هیچ نشانی از وقار و عقلانیت در آنها نیست و به صاحب خود یک ظاهر آشفته می بخشند.
از طرفی در صفحات مجازی بسیاری از این تولید کنندگان عکسهایی از افرادی که لباسهای آنها را بر تن دارند منتشر می کنند که خود ترویج کننده ی سبک پوششی غلط و دامن زننده به این وضع غلط بازار لباس است.
این که بسیاری از نهادهای فرهنگی مشغول برنامه ریزی در راستای فرهنگ سازی پوشش صحیح و حجاب باشند، اما مردم ما نتوانند لباسهایی مناسب را از بازارهای این کشور تهیه کنند یک تناقض آشکار است و مسلما سوالهای زیادی را نسبت به عملکرد مسئولین مربوطه ایجاد می کند، که روند نظارت و اعطای مجوز چگونه است که خروجی آن چنین آشفته بازاری شده است.
مسلما تقاضای بسیاری از مردم این جامعه رسیدگی به این مسئله و اتخاذ سریع و قاطع تصمیم های کاربردی، علمی و عاقلانه است. امید داریم که هرچه زودتر این تقاضا پاسخ داده شود.
]]>
با توجه به ایام دهه ی کرامت و فرارسیدن میلاد با سعادت امام رئوف، علی بن موسی الرضا المرتضی، ضمن تبریک این ایام عزیز، حدیثی گهربار را از امام رضا علیه السلام نقل می کنیم. در این حدیث ذکر می شود که عقل مومن کامل نمی گردد مگر این که این 10 خصلت را داشته باشد، بنابراین اگر تمایل داریم مومنی عاقل باشیم بسیار سودمند است که روی این حدیث بارها و بارها تفکر کنیم، ان شاالله که بتوانیم دارای تمام این خصوصیات بشویم.
امام رضا علیه السلام فرمودند: عقل شخص مسلمان تمام نیست مگر این که ده خصلت را دارا باشد:
1- از او امید خیر باشد
2- مردم از بدی او در امان باشند
3- خیر اندک دیگری را بسیار شمارد
4- خیر بسیار خود را اندک شمارد
5- هرچه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود
6- در عمر خود از دانش طلبی خسته نشود
7- فقر در راه خدایش از توانگری محبوب تر باشد
8- خواری در راه خدایش از عزت با دشمنش محبوب ت باشد
9- گمنامی را از پرنامی خواهانتر باشد
سپس فرمود: دهمین و چیست دهمین؟ به ایشان گفته شد: چیست؟
فرمود: احدی را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است.
]]>در سلسله مطالب «شرط مهم موفقیت در هر راهی چیست؟ » به مبحث مهم تقوا می پردازیم. منبع ما برای این سلسله مطالب کتاب مفید «معیشت پرهیزکارانه» است که بر اساس سخنان رهبری به شکلی دسته بندی شده و قابل فهم به مبحث تقوا پرداخته است.
در قسمت قبل تا حدود با مفهوم تقوا و اهمیت آن و برخی نکات درباره ی تقوا آشنا شدیم. در ادامه این مبحث را کامل تر می کنیم.
«شما در هر جا که هستید، هر شغلی که دارید، هر مسئولیتی که بر عهده گرفته اید، هر شانی از شئون اجتماعی را که دارا هستید، در درجه ی اول باید همتتان این باشد که رضای خدا را تحصیل کنید و وظیفه ی الهی را انجام بدهید. این تقوا است. اینکه در صدد انجام تکلیف باشید و از انحراف و بیراه رفتن پرهیز بکنید، همان تقوا است. اگر این احساس در شما پیدا شد و این همت و تلاش را کردید، اولین قدم را که برداشتید، خدای متعال برای قدم دوم به شما کمک می کند.
هرچه مسئولیت ما بالاتر باشد، تقوای بیشتری لازم داریم. در میدان جهاد هم تقوا است که انسان را پیروز می کند. در میدان مبارزه ی با استکبار هم که شما ملت سالها بودید و مثل این روزها در سال 57 به پیروزی رسیدید، تقوا شما را پیروز کرد؛ تقوای آن رهبر که جز به امر الهی و تکلیف شرعی به هیچ چیز دیگری نیندیشید، و تقوای شما آحاد ملت که برای خاطر خدا، از هوسها و منافع شخصی خود گذشتید.
یادتان هست که آن روزها چطور همه دل در گرو هدفی مقدس داشتند؛ کسی از خود یادش نبود، کسی به فکر مال اندوزی نبود، کسی به فکر زیاد کردن ثروت خود نبود، کسی به فکر شغل و مقام نبود، کسی به فکر جلو افتادن از دیگران نبود؛ هرکسی احساس میکرد تکلیف شرعی و اسلامی و انقلابی اش چیست، آن را انجام میداد. امروز هم باید همین کار را بکنیم.
… دل سپردن به هوسها لذتهای آنی زندگی و پیروی از آنها، در وقتی که با پیمودن هدفهای والا و بلند منافات دارد، بی تقوایی است؛ همان چیزی است که یک ملت را به زانو در می آورد، و تقوا آن چیزی است که یک ملت را سربلند می کند. ما به تقوا احتیاج داریم.»
در این قسمت نیز نکات ارزشمند فراوانی وجود دارد که برخی از آنها را مرور می کنیم.
- تقوا یعنی هرکاری که انجام می دهیم در درجه ی اول همت ما به دست آوردن رضای خدا و انجام وظیفه ی الهی باشد.
- پرهیز از بیراه رفتن نیز جزو تقوا است.
- تقوا نیازمند همت و تلاش است.
- اگر در راه تقوا قدم اول را برداریم خداوتد متعال ما را برای قدم های بعد کمک می کند.
- هرچه مسئولیت فردی بالاتر باشد به تقوای بیشتری نیاز دارد.
- تقوا رمز پیروزی در میدان جهاد است.
- تقوای امام خمینی (ره) و تقوای مردم ایران انقلاب را پیروز کرد.
- تقوا تنها جنبه ی فردی ندارد، بلکه جنبه ی اجتماعی نیز دارد و عامل موفقیت و سربلندی یک ملت است.
- دل سپردن به هوسهای آنی و پیروی از آنها وقتی با پیمودن هدفهای بلند و والا در تضاد باشد مصداق بی تقوایی است.
خداوند ما را از متقین قرار بدهد، ان شاالله.
شما هم نکات و نظرات خود را برای ما بنویسید.
]]>
در ابتدای قرآن کریم، در ابتدای سوره ی بقره می بینیم که خداوند شرط هدایت شدن توسط قرآن را بیان کرده اند. این کتابی است که هدی للمتقین. بله با تقوایان هستند که توسط قرآن هدایت می شوند. اما تقوا چیست؟ چقدر تا به حال به کلمه ی تقوا اندیشیده اید؟ منظور از این کلمه که بارها در قرآن به آن اشاره شده است چیست و چطور می توان جزو با تقوایان بود؟
در سلسله مطالب «شرط مهم موفقیت در هر راهی چیست؟ » به مبحث مهم تقوا می پردازیم. منبع ما برای این سلسله مطالب کتاب مفید «معیشت پرهیزکارانه» است که بر اساس سخنان رهبری به شکلی دسته بندی شده و قابل فهم به مبحث تقوا پرداخته است.
اما در ابتدا لازم است که ببینیم تقوا چیست ؟
«تقوا چیست و چگونه می شود در ابعاد مختلف زندگی باتقوا بود؟ تقوا عبارت از اجتناب و پرهیز از خطا و گناه و اشتباه و آلودگی و ناپاکی و انحراف از راه و پیروی از هوسها و دل سپردن به خط مستقیم تکلیف و وظیفه است. در میدانهای مختلف همه باید با تقوا باشند تا موفق بشوند. تقوا شرط توفیق در هر راهی است ؛ مخصوص دین هم نیست؛ منتها تقوای دینی روشن و واضح و شیرین و خوش عاقبت است.
از یک کودک و نوجوان که مشغول تحصیل و درس خواندن است، تا یک خانم کدبانوی خانه، تا هر انسانی که در محیطی به شغل و به کاری اشتغال دارد، هر کدام از اینها باید تقوا داشته باشند، تا بتوانند راه درست را بروند و به مقصود برسند. یک نوجوان بدون تقوای خاص محیط و وضعیت شغلی و کاری خود، نمیتواند به هدف درس خواندن برسد. باید از اشتباه و هوس و بازیگوشی و سرگرمی به کارهایی که او را از فعالیت خودش باز می دارد اجتناب بکند. این تقوای او است. یک زن در داخل خانه و یک مرد در محیط کار نیز همین طورند.»
از کتاب «معیشت پرهیز کارانه» مربوط به خطبه های نماز جمعه تهران در 1369/11/19
خب بخشی از کتاب را که در خصوص معنا و مهفوم تقوا بود مرور کردیم، در همین بخش نکات جالب توجهی وجود داشت:
- در سوال اول متن می بینیم که تقوا در ابعاد مختلف زندگی معنا دارد و تنها محدود به بخش خاصی از زندگی مثلا عبادات و فرائض دینی نیست.
- چنان که در تیتر مطلب هم گفته ایم، تقوا شرط موفق شدن در هر راهی است.
- تقوا مخصوص دین نیست، هر چند تقوای دینی کامل و مطلوب است اما لزوما تقوا مربوط به تدین نیست.
- اگر درس خواندن را هدف بدانیم کارهایی به ظاهر بی اشکال چون سرگرمی و بازیگوشی برای یک نوجوان مصداق بی تقوایی می شوند، پس تقوا باید با توجه به شرایط و هدف هر فرد تعریف شود.
- و… شما هم اگر نظری در این خصوص دارید یا نکات دیگری از این متن دریافت می کنید، برای ما بنویسید.
]]>
مطلب زیر در خصوص دعای گرانقدر مشلول، از کانال حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری به نشانی nasery_ir@ باز نشر می شود.
«
داستان دعای مشلول
درباره دعاي مشلول آمده است بعد از ايام حج شبی آقا اميرالمومنين (ع) با حضرت سيد الشهدا براي طواف، به مسجد الحرام آمدند، در مسجد صداي ناله حزيني به گوش مي رسید آقا امير المومنين (ع) به حضرت اباعبدالله (ع) فرمودند، پسرم! برو ببين کيست؟ بگو بيا ببينيم چرا اين قدر نگران است؟ آقا سيدالشدا آمدند ديدند مرد جواني است به او فرمودند: اجب اميرالمومنين (ع) جوان بلند شد و به حضرت سيد الشهدا گفت: شما بفرماييد جلو من پشت سرشما مي آيم. آقا اميرالمومنين (ع) فرمودند: جوان! خيلي محزون و نگراني! مشکلت چیست؟ گفت آقا جان جريان من خيلي عجيب است… من در خانواده ای مرفه بودم و پدرم خیلی به من محبت مي کرد تا اینکه من راه هوس بازی، افراط و اسراف در هزینه ها را پیش گرفتم روزی متوجه شدم پدرم پول یا طلائي را دفن کرده، رفتم بردارم، پدرم رسيد، مانع شد، هولش دادم خورد زمين همانجا گفت: پسر! من تو را خيلي تحمل کردم، به تو محبت کردم و تو قدر ندانستي اگر ادامه دهی به کنار کعبه مي روم و به تو نفرين مي کنم ….پدرم آمد اينجا و من را نفرين کرد، بلافاصله من بيمار شدم.
لباسش را کنار زد يک طرف پهلويش گود افتاده و دست چپ و پاي چپش از کار افتاده بود.
غير از بيماری خود، شکستگي پدرم و عاق کردنش من را خيلي اذيت مي کرد، از طرفي در قبيله خودمان به فردي شوم و نفرين شده مشهور شدم.
مدتی بعد گفتم: بابا! من ديگه سرم به سنگ خورد، بيا دعا کن من خوب بشوم، گفت نمي کنم، التماسش کردم، گفت نمي کنم، بزرگان قبیله را واسطه قرار دادم قبول نکرد. سه سال به او التماس کردم تا بالاخره قبول کرد بيايد همين جايي که نفرين کرده به من دعا کند. او را سوار بر شتر کردم در راه مکه کنار دره ای شتر رم کرد و پدرم افتاد به دره و فوت کرد! او را دفن کردم و با دلي شکسته و مايوس، به مسجد الحرام آمده ام.
حضرت از او تفقد کرد وفرمودند: چقدر بر تو سخت گذشته است!! ولی نگران نباش، دعايي به تو تعليم مي دهم که حقوقي را که بر گردن تو هست تسويه می کند ، بيماري تو را درمان و عاقبت تو را به خير مي کند.
فرمود: قلم و کاغذ بياوريد؟ آوردند، حضرت دعاي مشلول را انشاء کردند و حضرت اباعبدالله مینوشتند.
آقا سيد الشهدا فرمودند ما از آن جوان خوشحال تر بوديم از يافتن اين دعا و حل مشکل جوان. فرمودند: ده مرتبه اين دعا را بخوان وخبرش را بده.
بعد از مدتی جوان آمد عرض کرد: وقتي خواندم و خوابيدم پيغمبر خدا را در خواب ديدم و حضرت من را تفقد کردند و فرمودند قدر اين دعا را بدان و سعادتمند خواهي شد و دستي به پهلويم کشيدند و فرمودند: شفا یافتی. وقتی بیدار شدم خود را سالم دیدم. (بحار ج22 ص394 و مهج الدعوات ص191)
نکاتی درباره داستان دعای مشلول
هر دعائي براي موضوعی مفيد است، حتي آيات نیز چنین است {مثلاً در روایت آمده} «عجبت لمن اغتم کيف لا يقول لااله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين؛ تعجب میکنم از کسی که غم دارد چطور نمیگوید: لااله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین» اين آیه براي اين مشکل است و آیه یا دعا یا ذکری دیگر اثردیگری دارد. يکی برای همّ و غم است يکی برای دين، يکی برای اولاد، دیگری برای بليه است. يک وقت نعمتي را مي خواهد، يک وقت دفع ضرری را مي خواهد، اينها همه با هم متفاوت است و بي حساب و کتاب نيست. در بين علماي شيعه، گاهي براي حاجتي خاص به يکي از اهل بيت (ع) بيشتر سوق مي داده اند و مجرب بوده و نتيجه مي گرفته اند. لذا دعای مشلول هم آثار خاص خود رادارد.
گرفتاري ما ها (چه آن کسي که طالب معنويت باشد و خود را در بن بست حس کند، چه گرفتاري مادي داشته باشد و چه در زندگي مشکل داشته باشد) علتش چیست؟
غالباً حقوقي برعهده ما هست، يا توجه داشته ايم يا نداشته ايم يا کوچک بوده جمع شده يا بزرگ بوده، يا ما حسابش نمي کرده ايم؛ گاهي انسان غافل است، بي احترامی يا توهين، يا حرفي مي زند جگرسوز! ولي فکر نمي کند اين قدر گران در بيايد ولي گران در آمده، يا جمع شده و ما را به بن بست رسانده. در به رويمان باز نمي شود.
عوارض هم انواع دارد، همين که از عبادت لذت نمي بريم، حقوقي هست. این حقوق هم ممکن است مالی یا غیر مالی باشد. تصورم اين است که این دعاي مشلول براي رفع عوارض حقوق خوب است، ولی مداومت مي خواهد.
در این داستان دقت کنید چه حق بزرگی در بین است! به پدری مهربان توهین شده و او با دل شکسته کنار کعبه نفرين کرده، ديگه ما ها که حقي سنگين تر از اين بر عهده مان نيست! وقتي اين دعا عوارض اين حقوق به اين سنگينی را رفع مي کند و برکات را جلب مي کند، براي ما کار آسان تر خواهد بود.
اگر مي بينيم ما گره اي به کارمان هست، حقي پشت سرمان هست همين جوري قضايا گير نمي کند، خداوند فضلش بيش از اين است. گاهي حقي قبلاً تضييع شده من را گير انداخته و مي پيچاند، اگر درست برايش فکر نکنم همين آش است و همين کاسه، حقوق تضييع شده، از خداي متعال، از امام زمان (ع) از عمل نکردن به وظيفه طلبگي، از سهم امام مصرف کردن و در مقابلش کاري را انجام ندادن از کوتاهي براي والدین و خانواده، از کوتاهي براي برادران ديني، از کوتاهي براي اجتماع. باید بگردم این حقوق تضییع شده را پيدا کنم. اگر هم نتوانستم پيدا کنم، اين دعاي مشلول براي رفع اين گيرها خيلي خوب است. خدا راهنمايي مي کند.
وقتي حقوقي به عهده باشد و این حقوق بماند اولاً طول مي کشد تا رخنه کند مانند ميکروبي که تا وارد غذا می شود طول مي کشد تا مشکل ايجاد کند. وقتي هم که مشکل ايجاد مي کند بستگي دارد چه حقي ضايع شده باشد. ولي يکي از اثار آن، دلمردگي است، گاهی اولین عوارضی که از تضييع حقوق، بر انسان مي آيد به نسل انسان سرايت مي کند. امور مالي خود را خيلي مواظب باشيد. دَرهم بَرهم پول در آوردن نصیب انسان را از اولاد صالح کم می کند.»
]]>