بسم الله الرحمن الرحیم
7 دی سالروز شهادت آیت الله حسین غفاری است. شهید بزرگواری که در راه عقاید حقه ی خود پایداری کرد و سرانجام پس از تحمل شکنجه های وحشیانه در زندانهای ساواک به شهادت رسید.
آیت الله غفاری متولد آذرشهر تبریز بود. ایشان تحصیلات حوزی خود را در آذرشهر آغاز کرد و سپس برای ادامه ی تحصیل به قم رفت. شرایط سخت زندگی طلبگی در شهری غریب فشار زیادی را برای ایشان در پی داشت، با این حال ایشان در کنار کار در مزرعه برای تامین هزینه های زندگی به تبلیغ دین و روشنگری در باب مظالم رژیم پهلوی پرداخت. وی به سفرهای تبلیغی به روستاهای دورافتاده همت داشت و در یکی از همین سفرها، زمانی که متوجه شد افرادی قصد تعطیلی مسجد را دارند، علیرغم نداشتن هیچ قدرت اجرایی با فرماندار و شهردار شهر درگیر شد.
شجاعت آیت الله غفاری در تبیین ستمهای رژیم پهلوی در سالهای پس از کودتای 28 مرداد سبب شد تا امام خمینی (ره) ایشان را برای ادامه ی مبارزه به تهران بفرستند.
ایشان شجاعانه در برابر اقدامات فاسد ایادی دربار ایستادگی کرد، همین ایستادگی ها سبب شد تا ایشان چندین بار به زندان بیفتند. وی از اولین عالمانی بود که به مخالفت با لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی پرداخت. مقابله ی ایشان با رژیم پهلوی ادامه یافت تا اینکه در روزهای پیش از 15 خرداد وی به روشنگری درخصوص اقدامات شاه و مبارزات امام خمینی (ره) پرداخت و حمایت خود را از امام اعلام کرد. در وقایع 15 خرداد آیت الله غفاری از روحانیونی بود که زندانی شد. وی پس از آزادی از آنان پرشورتر به مبارزات خود ادامه داد. سرانجام در تیرماه 1353 وی مجدد دستگیر شد. زمانی ایشان در بازجویی ساواک در مورد امام خمینی (ره) و در پاسخ به اینکه نظر شما نسبت به آقای خمینی چیست؟ چنین گفت: من فکر می کنم کسی که می تواند ایران را نجات دهد، آیت الله خمینی است.
در آخرین ملاقات آیت الله غفاری با خانواده شان، ایشان درحالی که دو دستشان در اثر شکنجه شکسته بود به همسرشان (دختر آیت الله مقدس تبریزی) گفتند: « کتک خوردن ارثیه ای بود که ما از امام موسی بن جعفر (ع)به ارث بردیم. این ارثیه را حفظ کنید.»
مهندس بازرگان که همبند ایشان در زندان بود درباره ی مقاومت آیت آلله غفاری می گوید: «ساواک هر کاری می کرد نمی توانست ایشان را به اعتراف مجبور کند، هر شکنجه ای هم که میتوانست انجام داد اما بی فایده بود. تا اینکه تصمیم گرفتند محاسن ایشان را با تیغ آن هم با پوست خشک بتراشند. این موضوع بسیار بسیار برای ایشان گران تمام شد. این تراشیدن محاسن، یک ضربه مهلکی بود بر پیکره شخصیتی ایشان… »
همین مجاهدتها بود که باعث شد امام خمینی(ره) حبس و زندان رفتن خود را در مقابل شکنجه های این شهید بزرگوار هیچ بدانند و بفرمایند: «زجر ما این است که ما را حبس کردند یا زندان بردند یا زجر این است که پای بعضی از علماء را اره کردند (اشاره به آیت الله غفاری) آقا! توی روغن سوزاندند زجر ما این است که 10 سال، 15 سال، 8 سال، 7 سال، علمای ما در حبس هستند.»
امید داریم یاد و خاطره ی این مردان مومن و بزرگوار همواره در دلهایمان زنده باشد و فراموش نکنیم چه مردان بزرگی چه پایمردی ها و دلاوری هایی از خود نشان دادند و مومنانه در راه اسلام عزیز از تمام هستی خود گذشتند. امید داریم بتوانیم دنبال کنندگان خوبی برای این شهدای بزگوار باشیم.
منابع:
فرم در حال بارگذاری ...